منتظرم بابا جانت بیاد.سرکوچه سر محلشونم.
از صبح امروز ک بابابایی بودیم و من سرکار ترفته و حاش ب بهداری رفتم!جالب بید! کلاسای بهدلری را دوس ودارم.
ک ,تو ,ب ,تمام ,اتفاقات ,خوردم ,لیوان آب ,ی لیوان ,با گریه ,و من ,اومدم خونهمنتظرم بابا جانت بیاد.سرکوچه سر محلشونم.
از صبح امروز ک بابابایی بودیم و من سرکار ترفته و حاش ب بهداری رفتم!جالب بید! کلاسای بهدلری را دوس ودارم.
ک ,تو ,ب ,تمام ,اتفاقات ,خوردم ,لیوان آب ,ی لیوان ,با گریه ,و من ,اومدم خونه
درباره این سایت