دیشب برای اولینبار اومدیم خونه خودمون شب خوابیدیم و در واقع شام مهمان بابا جون بودیم
صبح ,ساعت ,سه ,بالاخره ,ولی ,دخترمونم ,تا صبح ,بدقلقی کرد ,کرد ولی ,ولی بالاخره ,بالاخره ساعتدیشب برای اولینبار اومدیم خونه خودمون شب خوابیدیم و در واقع شام مهمان بابا جون بودیم
صبح ,ساعت ,سه ,بالاخره ,ولی ,دخترمونم ,تا صبح ,بدقلقی کرد ,کرد ولی ,ولی بالاخره ,بالاخره ساعت
درباره این سایت