امروز لباسها و وسایل نی نی رو برای بیمارستان جمع کردم:)
لباسهاشو گذاشتم رو اپن ک بشورم.
یواش یواش داری میای عشق مامانجان.
دوستت دارم گردو.
دیشب خوابشو دیدم.دیدم بغلمه و خخخیلی خوشگلونازه دترم.
شیر ریختم تو شیشه ک بدم بخوره . چون تو جمعیت همکاران و همسران بودیم.ولی بعدش دوباره شیرخودمو دادم بهش و اولین بار بود ک بهش شیر میدادم.خیلی حس قشنگی بود خیلی.تو خواب برای زهرا و مائده دعا کردم.
تو ,ک ,یواش ,خیلی ,خواب ,بهش ,جمع کردم ,بهش و ,دادم بهش ,شیرخودمو دادم ,و اولین
درباره این سایت